آسمان ابی
من وجودم خالی تهی از هرچه تو می انگاری من کویری هستم در پی قطره آبی ازنورکوله بارم پر درد ودرونم بی درد وخروش نفسم از همه درد من نمی دانستم که شقایق زیباست وهزار می خواند وغروب از شوق دیدارطلوع سر تسلیم به روز و نسیم شب را به نوازشگر دست های هوا می سپارد من اگر تلخم وگر افسرده به تو می اندیشم به تو که روح وجودت شوق پرواز به من خواهد داد. به تو می اندیشم که وجودت لبریز از جوشش عشق به جفای یک تیر به فراق دل زخم خورده خود من اگر سردم گر تب دارم خاطرات سبز تو در دل دارم لحظات سبز ایمان وسلام . پشت دروازه شهر که به تدبیر شقایق زیباست که به هر شوق به هر عمر رویاست دستان نشاط آور توست که به مهمانی رسوایی شب خواهد رفت وتو خواهی آورد جوشش لحظه عشق وبه تقدیم وجودت همه را از رخ زیبای بهار بهره مند خواهی ساخت. انتظارم سخت است وپر از ساعت تنهایی وغم. به تومی اندیشم به توکه جام وجودت همه ازعشق سراسرباشد به توکه ازغصه تلخ نرسیدن قصه ها خواهی ساخت ر ازهای غم تنهایی را زمزمه ی دل تارم کردی به تو می اندیشم به تو ای جاذبه روشن تاریکی ها به تو می اندیشم.... ... دوباره آسمان صدای تو را می شنود صدای ربنای نیاز تو را. گوشش به توست تا آرزوی دیرینه ات را به تصویر بکشی نقشی از تمام غصه هایت. از تمام دردهایت... اما سکوت تو آسمان را به گریه می اندازد آنقدر می گرید که خورشید دیگر تاب تابیدن ندارد ابرها شیون خورشید را می پوشانند . آنقدر بغض شان را فرو می برند تا سیاه وخفه می شوند... بگو! زبان باز کن حالشان ستودنی ست. غصه ات چیست؟ دردت چیست؟ بگو صدای تو را می شنود...! صدای سکوتت جان خسته ام را آواز نم دهد ومن هم چنان در جستجوی تو سکوت میکنم وچقدر طولانی ... سلام صدای تو جانم را آواز می دهد تا چو قرقاول بپرد ودیگر ندایی از سلامی را نشنوم وچه دور می شوم... گل های زیبای نیلوفری هماوای خشم سکوتم را به اعتراض از هوای سکوتت میشکند و چقدر زیبا این گلها مرا نوازش می کنند وچرا آرامند... زبانه های آتش وجود تو چطور سکوت را به ارمغان می آورند؟ من همچون شراره ای به انتظار خاکستر شدن چطور عروج تو ببینم و این آتش چرا سوزان است... ودریا چنان بی تابم میکند که در انتظار تو غرق در افکار میشوم وآیا تو مرا می شنوی پس چرا سیراب نمی شوم... گاهی می گویند ای کاش از دلبر نشانی داشتیم و به راستی کسی از کویش می داند؟ اگر آگاهند چرا چراغ روشن نمی کنند تا از خط نگاه انها افق های دلهای منتظرشان را دریابیم و بگوییم کاش از دلبر نشانی داشتیم...
Design By : Pichak |