آسمان ابی
دلم گرفته دوباره برایتان آقا.... گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی گاهی اگر در چاه مانند پدر آه اندوه مادر را شکایت کرده باشی یا در لباس ناشناسی در شب قدر نان و پنیر و عشق قسمت کرده باشی پس بوده ای وهستی می آیی از راه تا حق دلها را رعایت کرده باشی پس مردمک های نگاه ما عقیم اند تو حاضری بی آنکه غیبت کرده باشی... ***************** چو شمع در پگاه غمت آب میشوم هرلحظه در فراق تو بی تاب میشوم ای کشتی امید بدون نجات تو حتما غریق فتنه گرداب میشوم بی تو به روی سینه دیوار انتظار مانند عکس مرده فقط قاب میشوم روزی اگر خدا پر وبالی به من دهد مثل پرنده زائر سرداب میشوم وقتی که نیستی پی یکبار دیدنت اشکی نثار روضه ارباب میشوم ***************** دلبسته ام مرا زسر خودیش وا مکن از من مرا جدا کن واز خود جدا مکن هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر گویم گرفته ای ز عنایت رها مکن تنها بود ز دست تو طومار جرم من این مشت بسته را به بر خلق وا مکن درمان درد من نبود غیر درد عشق این درد را زلطف بیفزا دوا مکن خواهی اگر زلطف به من اعتنا کنی دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن...
Design By : Pichak |