آسمان ابی
قسمت دوّم: امام خمینی ،اسوه شخصیت مستقل ومتکی به خود امام از آنجا که خود اسوه غنای درون وقدرت روح وشهامت ونبوغ بود،همواره مردم را به خویشتن خویش واحساس کرامت فرا می خواند واستقلال واتکای خود وتوجه به نیروی نهفته در آحاد مردم را در ابعاد مختلف، تبلیغ می فرمود وبه آن ایمان داشت. ره آورد این فضیلت بزرگ ، بارور کردن قدرت مردم جهت غلبه بر رژیم دو هزار ساله شاهنشاهی و بعد از انقلاب هم،مقابله باتمامی مظاهر کفر وشرک در قالب جنگ تحمیلی وپیروزی بر همه این قدرت های اهریمنی بود .یکی از جنبه های احترام وتکریم فوق العاده ای که امام برای بچه ها قائل بودند ،پرورش همین حس اعتماد به نفس واحساس شخصیت وکرامت در آنها بود تا در بزرگی ،دچار عقده حقارت وخود کم بینی نباشند واهل خطر کردن وابتکار وخلاقیت و اعتماد به نفس باشند. امام،انسان همه بعدی امام از معدود انسان هایی بود که همچون اجدادش پاکش ،در شخصیت خویش ،صفات به ظاهر متضاد را«وحدت»بخشیده بود.فیلسوفی بود عارف مشرب وعارفی بودبا ذهن ودقت اندیشه یک فیلسوف. در همان حال ،اهل کلام، فقه، تفسیر ،سیاست ،جامعه شناسی،انسان شناسی ،تاریخ وشعر و... بود ،همچنان که خودشان جامع علوم مختلف وگاه ظاهرا متضاد بودند،شاگردان خویش را نیز این چنین وسیع نظر ،بار آورده بودند. سِرّ اینکه امام از اقشار مختلف ،مدیران وهوادارانی داشت و هر طبقه وقشری ،امام را از خود می دانستند،همین خصلت جامع ابعاد مختلف بودن امام بود واین ویژگی امام ،انسان را به یاد پیامبران ومعصومان (علیه السلام) می انداخت که مخاطبان آنها همه مردم واقشار جامعه بودند،نه قشر وطبقه خاص. امام، اسوه محبّت وقتی که یک رهبر ،معلم وپیشوا به مردمش محبت ورزید وجان آنان را شاداب واشباع کرد، محبت آنان هم به رهبر ،جلب می شود و آن وقت است که در راه اجرای فرامین آن رهبر ،سر از پا نمی شناسند و رهبر در سایه چنین مردمی به همه اهداف متعالی خویش می رسد. امام در عصر ما آتشفشان کاستی ناپذیر محبت و رافت به پیروان خویش بود. ویژگی های شخصیتی امام خمینی (ره) قسمت اول: امام خمینی یاد آور خدا در همه حال: امام به طور صریح پیام آور این هدف بوند:«یاد وذکر خدا در همه حال».تقریبا تمام سخنرانی های امام ،آغازش توجه دادن به خدا ربط همه چیز به مبدا هستی بود . این توجه به خدا به طور عملی،در اهمیت عظیمی است که امام برای نماز قائل می شد.خاطره زیر نمونه ای از این توجه است ؛ در اوایل جنگ تحمیلی جلسه ای داشتیم که در آن ،یکی از فرماندهان رده بالای نظامی،داشتند گزارش های خودشان را به امام خمینی می دادند. یک گزارش که تمام می شد،گزارش دیگری به عرض می رسید.در همین فاصله امام برخاستند.آقای هاشمی نگران شدند وپرسیدند:« آیا مشکلی پیش آمده؟». امام خیلی عادی فرمودند :«نه، وقت نماز است». همه ما از این حرف وحرکت جا خوردیم واز آن پس ،تصمیم گرفتیم،جلسات خود را جوری تنظیم کنیم که یا به نماز ختم شود یا پس از وقت فضلیت نماز باشد. امام ،اسوه آزادگی وشهامت ورها شده ازبندها؛
طاغوت ها عوامل به بند کشیدن جسم مردم ونفس اماره ،به اسارت کشنده جان انسانند وپیامبران در گشودن هرگونه این بند ها،هادی ویاوربندگان خدا هستند.با طاغوت های بیرونی به مبا زه بر می خیزند تا سد کنندگان راه خدا را از جلوی بردارند وبا دعوت به تزکیه وتقوا ،مردم را برای گسستن بند های درون ،توانا می سازند. امام خمینی (ره) درعصر ما سمبل ،اسوه ونماد والای پیروزمندی در هر دو پیکار بودند.وی شهامتی شگفت در درگیر شدن با تمامی طاغوت های بیرون ودرون داشت و به خوبی برهر دو برتری یافته بود.همچون اجداد طاهرینشان ،هیچ گاه ازغیر خدا نترسیدند ودر سرکوبی مظاهر شرک وکفر،لحظه ای تردید به خود راه ندادند. د راین زمینه به یک خاطره اشاره می کنیم: روزی یکی ازشخصیت های انقلاب به خدمت امام آمده بود واز فراوانی و سنگینی توطئه ها شکایت می کرد.امام به آرامی دست به سینه ایشان زدند و فرمودند:«تو چرا می ترسی؟ هیچ طور نمی شود». اما تمامی این شهامت وقدرت مقابله با نیرو های اهریمنی بیرونی ،ریشه درآن آزادگی درونی وقدرت نفسانی امام داشت واصولاَ تا فردی در پیکار درونی موفق نباشد ،در پیکار بیرونی نیز موفق نخواهد بود.
Design By : Pichak |